کد مطلب:150275 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:230

محبت اهل بیت عامل تحرک اصحاب کربلا
السلام علیك یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائك، علیك منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتكم.

سلام خدا بر حسین و اصحابش و لعنت خدا و لعنت همه لعنت كنندگان راستین بر آنهایی باد كه با خودخواهی و دنیادوستی خود، حق واقعی مردم را كه داشتن حاكمانی معصوم بود، ضایع كردند.

اگر كهكشان در آسمان راه كعبه را نشان می دهد، حسین علیه السلام و اصحاب او در آسمان انسانیت كهكشانی هستند كه راه قبله می نمایانند. واقعه عاشورا دروازه ای از نور است تا مردم به ظلم آباد زندگی دل نبندند و اگر حسین علیه السلام و اشاره های او در زندگی ما نباشد، خورشید گرمابخش ایمان می میرد و وای بر آن وقتی كه ایمان بمیرد.

شما مقایسه كنید بین كسانی كه واقعا نور حسین علیه السلام را دارند با كسانی كه به هر دلیلی از این نور محرومند. آیا كسانی كه بدون حسین علیه السلام هستند می توانند در عالم معنا وارد شوند؟ با مختصر اطلاعاتی كه دارم، به نظر می رسد كه حتی در بین هزار نفر


از اهل سنت، یك نفر هم نمی تواند «عالم معنا» را حس كند و شاید از هر ده هزار نفر مردم غیر مسلمان هم یك نفر نتواند «عالم معنا» را حس كند، البته حس كردن غیر از فهمیدن است، و معتقدم در شیعه، مسئله حس كردن «عالم معنا» به این كمی نیست. البته نمی گویم كه همه شیعیان «عالم معنا» را حس می كنند. چرا كه ورود به دبستان معارف اهل بیت خیلی تلاش و كوشش می خواهد. آنچه سعی دارم عزیزان به خوبی بفهمند این است كه «احساس معنا» یك عالمی و یك فرهنگی است و یك حال و هوای خاصی است كه در خانواده پیامبر گرامی اسلام به دست می آید، شما به عرفای اسلامی نظری بیندازید، حتی عرفای اهل سنت معترف هستند كه هر چه از این راه به دست آورده اند مدیون سلسله ای هستند كه به امیرالمؤمنین علی علیه السلام ختم می شود. عارف یعنی كسی كه معنا را حس می كند، ما با عارفان دروغین كاری نداریم، حرف ما این است كه اگر یك عارف واقعی در اهل سنت باشد - به ادعای خودشان - این احساس معنا را با سر ساییدن مكرر و ممتد در خانواده پیامبر گرامی اسلام و اهل بیت او به دست آورده است و بحمدلله شیعه بسیاری از این موانع را پشت سر گذاشته و وارد این دبستان شده است، حال باید درس بخواند. بسیاری از ما شیعیان قیمت و ارزش حضور در محضر اهل بیت «سلام الله علیهم» را نمی شناسیم، شما گفتار برخی از این عرفا را مطالعه كنید، می گوید متوجه شدم كه اسلام خیلی عزیز است و به همین جهت وارد به اسلام شدم ولی تا به اهل بیت نزدیك نشدم، به مطلوبم نرسیدم و این نزدیك شدن به فرهنگ اهل بیت «علیهم السلام» خود بحث مفصلی دارد كه از این مقال بیرون است [1] ، عمده این است كه توحید را بفهمیم آن وقت نور حق خودش را نشان می دهد، آنكه نور حق را شناخت می بیند آن نور كجا هست و كجا نیست.



دیده آن باشد كه باشد شه شناس

تا شناسد شاه را در هر لباس



یعنی احساس عالم معنا در یك فرهنگ به نام فرهنگ اهل بیت


«سلام الله علیهم» جای حقیقی خود را پیدا كرده و اهل بیت صاحب اصلی این مقام اند. شیعه برای اینكه بفهمد كه چرا شیعه است باید بفهمد كه در این خانواده چه چیزی وجود دارد؟ اگر كسی بگوید «هر كس به كسی نازد، ما هم به علی نازم» و خدای ناكرده در ورای این حرف یك احساس معنوی نباشد - بلكه احساس گروهی باشد - این فایده ندارد - جانم به قربان این جمله! اما آیا قلبت می فهمد كه «ما هم به علی می نازیم» یعنی چه؟ یعنی آیا تو احساس عالم معنا را در این خانواده یافته ای و آن را بر قلبت جاری كرده ای؟ اصلا حس معنوی را می دانی یا آن را داری؟ دارایی غیر از دانایی است، شما اگر شیعه نباشید و قرآن بخوانید می توانید از آن استفاده كنید ولی اینكه قلب شما محل حكم قرآن شود چیز دیگری است. اعتقاد به این كه قیامت هست، سخت نیست، شیطان هم به خدا گفت: «انظرنی الی یوم یبعثون» - اعراف / 14 - یعنی خدایا تا قیامت به من فرصت بده، پس شیطان هم می فهمد قیامت هست. ولی فهمیدن این كه قیامت هست، دینداری نیست، این كه بدانیم قیامت هست كربلا به وجود نمی آورد، احدی هم غیر از اهل بیت نمی تواند كربلا را درست كند، برای اینكه اینها در مستی شوق حضرت حق هستند و این مستی غیر از آن چیزی است كه ما بدانیم مثلا قیامتی هست، امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند «لو كشف الغطاء ما ازددت یقینا» یعنی اگر پرده ها كنار رود چیزی به یقین من اضافه نمی شود. ابن ابی الحدید كردن به علی بن ابی طالب علیه السلام شخص خود ایشان نیست، بلكه منحصر به مكتب شیعه است، شیعه یك فرهنگ و مكتب است. این چه نگاهی است كه می تواند بگوید اگر پرده ها عقب رود چیز جدیدی نمی بینم. شما از طریق مكتب شیعه و اهل بیت می توانید به آن طرف میدان دنیا قدم نهید، این مشكل بزرگی است كه گاهی شیعیان به دنبال آن گوهر تشیع نیستند. قرآن می فرماید مودت اهل بیت اجر رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله است. قرآن نفرمود احترام به اهل بیت مزد رسالت است. به عنوان مثال شما اگر بخواهید به بنده احترام بگذارید جلوی پای بنده بلند می شوید اما اگر بخواهید ما را دوست داشته باشید از یك طرف من باید دوست داشتنی باشم، از طرف دیگر دل


شما باید حركت كند تا من را بپذیرید و به من وصل شود و این هم كار مشكلی است قرآن فرمود باید به اهل بیت مودت ورزید یعنی اگر می خواهی وارد میدان حقیقی دین اسلام شوی باید از خود در آیی و به اهل بیت وصل شوی و این اتصال و یگانگی با محبت ممكن می شود و داستان محبت خود سر دیگری است! [2] شنیده اید كه شیعه مكتب عشق است. ولی در این میان اینكه این عشق را خودمان تجربه كنیم چیز دیگری است.


[1] رجوع شود به شرح خطبه 2 نهج البلاغه و مباحث حب اهل البيت.

[2] رجوع شود به مباحث «مباني نظري و روش هاي عملي حب اهل البيت».